هر سروقد که بر مه و خور حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
متننگار
چکامه
رودکی
شعرانديشه کنم هر شب و
گويم خدایا!
هجرانش چنين است..
وصالش چونست!؟
سعدی
شعرشب نیست
که چشمم آرزومند تو نیست!
محمد علی بهمنی
غمگینمرا با برکه ام بگذار،
دریا ارمغانِ تو
بگو جوی حقیری
آرزوی رود با خود داشت!
مولانا
شعرگر چاره تویی،بیچاره منم جانا
مولوی
شعرهرچیز که در جستن آنی،آنی
ناشناس
سنگیناگر قرار است روزي پروانه شوم.
بگذار روزگار هرچه مي خواهد پيله كند