فارسی
سنگین
سنایی
تو چنان زی که بمیری برهی نه چنان چون تو بمیری برهند
خیام
وابسته یک دمیم و آن هم "هیچ" است...
مولانا
تو هستی من شدی از آنی همه من من نیست شدم در تو از آنم همه تو...
لیلا مقربی
تو همانی که خیالم همه شب در پی توست...
سجاد سامانی
روزهای عمر من با گریه کردن میرود آبروی ابرها با گریهی من میرود!
هوشنگ ابتهاج
امروز که محتاج توام، جای تو خالیست فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست...
در دل بینوای من عشق تو چنگ می زند شوق به اوج می رسد، صبر فرود میکند ...
سید تقی سیدی
این قلب ترک خورده من بند به مو بود، من عاشق او بودم و او عاشق او بود...
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم هم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
مهدی اخوان ثالث
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من چه جنونی... چه نیازی... چه غمی ست...
محمد قهرمان
دیوان عمر را دو سه روزی ورق زدیم ابیات برگزیدهی ما را کسی ندید...
ناشناس
اگر قرار است روزي پروانه شوم. بگذار روزگار هرچه مي خواهد پيله كند
صنم نافع
آمدی قصه ببافی كه موجه بروی...؟ در نزن ، رفته ام از خویش كسی منزل نیست ...
فروغ فرخزاد
و زخمهای من همه از عشق است
بیدل دهلوی
بینقابی های گل بی التفات صبح نیست آنقدر واگشت آغوشت که من رسوا شدم
فائزه ربیعی
دور افتادهی من باور کن آغوش او جای مناسبی نیست... هر بار که دلم هوایت را میکند از دسترس خارجی!
احمد شاملو
من برای آنکه چیزی از خود به تو بفهمانم، جز چشمهایم چیزی ندارم...
بی تو خبری نیست دگر فقط شب شده است...!
صائب تبریزی
سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران گر میشد از شکستن دلها صدا بلند
عماد خراسانی
بیچاره آن که هست گمانش ز سادگی صبحی برای این شبِ تار آفریدهاند.
سعدی
سنگ بیقیمت اگر کاسهی زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
مجتبى سپيد
ماه هم ماهِ خدا سی روز همراه خداست ماهِ ما یک روز می آید، دو سالی میرود!
رویا باقری
دیگر پذیرفتم که تنهایی بدیهی ست حتی اگر از آسمان آدم ببارد…!
غلامرضا بروسان
گاهی ... به آخرین پیراهنم فکر می کنم که مرگ در آن رخ می دهد.
1
2
پشتیبانی